محمد مهدیارمحمد مهدیار، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

شیرین ترین بهونه ی زندگی من

در آستانه ی 16 ماهگی

1392/8/9 10:35
نویسنده : مامان
365 بازدید
اشتراک گذاری

مهدیار جون مامان

الان دیگه حدود 15.5 ماه سن داری.خیلی وقته که واست مطلب ننوشتم این روزا دیگه خیلی بیشتر از قبل حرف میزنی،اسم باباتو چند ماهی هست که میدونی صدای بیشتر حیوونا و اعضای بدنتو میشناسی و معنی خیلی از جمله ها رو میفهمی و موبه مو اجرا میکنی.

 

تازگیا یادگرفتی تندتند دور خودت میچرخی و سرت گیج میخوره و بعدشم میفتی و باصدای بلند میخندی....پسر نازنینم صدای خنده های شیرین کودکانه ت واسم دلنشین ترین آهنگ دنیاست.واست ضبطشون کردم که بزرگ شدی گوش بدی و حرفمو باور کنی.

هرلقمه که غذا میخوری البته اگه بخوری از تک تک آدمای دوروبرت میخوای که واست دست بزنن.

تو کارای خونه هم که جدیدا خیلی کمکم میکنی جاروبرقی رو از دستم میگیری و خودت دست به کار میشی دستمال گردگیری رو هم همینطور.

اگه خدای نکرده چشت به قلم یا کاغذ بیفته دیگه کارمون واسه چندساعتی در اومده...به یکی دو تا توتو هم راضی نمیشی...اگه یه دفتر 200برگ رو هم واست نقاشی بکشیم بازم توتو و بعبعی میخوای.

واینکه یهویی وسط بازی مهربون میشی و میدوی میای صورت مامان یا بابا رو با چندتا بوس گنده خیس خیس میکنی!

اینم چندتا عکس پراکنده ازین چند ماه:

ماه رمضون در پارک وکیل آباد

 

وسط جاده در مسافرت 2 روزه به اورتکند:

 

اردوگاه طرقدر:

 

یه شب سرد در حرم امام رضا(ع) که خیلی بهت خوش گذشت:

خونه خاله حمیده با دوستان نی نی سایتی:

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)