محمد مهدیارمحمد مهدیار، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

شیرین ترین بهونه ی زندگی من

عزادار امام حسین(ع)

1392/9/12 23:53
نویسنده : مامان
724 بازدید
اشتراک گذاری

پسر کوچولوی مامان

امسال به مناسبت محرم و مراسم شیرخوارگان حسینی واست یه دست لباس خریدیم که اونجا پوشیدی اما نشد ازت عکس بگیریم.اولش با چفیه و سربندناراحت بودی و ازسرت در می آوردیشون...اما شب تو خونه خودت باذوق رفتی برداشتی و ازم خواستی رو سرت ببندم...کلی ذوق میزدی و شروع کردی به سینه زدن...

این چند تا عکس رو تو خونه مامان جون ازت گرفتم که چون همش درحال حرکت بودی زیاد واضح نشد وبابا هم از ترس اینکه سربندتو در نیاری هول هولکی بست:

روز تاسوعاهم دوباره لباسهای زیباتو پوشیدی و رفتیم تو خیابون تا دسته ها و سینه زنی ها رو ببینی که بشدت محو تماشا بودی و سخت شگفت زده...طوری که هرچی باهات حرف میزدیم و صدات میکردیم اصلا انگار نه انگار:

 

 

پسرک نازنینم امیدوارم همیشه درپناه امام حسین(ع) باشی و بیمه حضرت علی اصغر(ع) و یه عزادار واقعی.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

عالیه
7 آذر 92 16:24
انشالله امام حسین یارو یاورت باشه کوچولوی ملوس
اکرم مامان سایدا
9 آذر 92 12:26
ااای جاااااانم مهدیار من ، اولا وبلاگت مبااااااااارک خوشگلم . دوم اینکه خیلی خیلی دلتنگت شدم وقتی عکساتو دیدم پسری ب مامان بی معرفتت قهلم تا شمال اومد نگفت ی سری ب دوستم بزنم ... سمانه می کشمت ... مواظب گل پسلم بااااااااش . دلتنگ جفتتون . بوووووس